در این وادی مهر را باید در خواب دید
یکرنگی وصداقت را در خواب چشید
در این وادی باید دوست داشتن را با مال خرید
و پرستوی مهاجر را از هم درید
و انسانیت را با چند خط مبهم کشید
و به انتها اندیشید
و اینکه
دیگر افسانه ای از گذشت نیست
دیگر برای دوست داشتن نمی توان از قلب گفت
دیگر دلی برای سوختن نیست
و برای یک تنها
این بین جایی نیست
و من نمی دانم که در این وادی چه می کنم
جایی که هیچ امیدی نیست
جایی که وجودم را به اشتباه تسخیر می کند
و همه احساسم را با خود می برد
و قلبم را از سنگ می کند
و دیگر هیچ نمی ماند
هیچ
نسترن
سلام
احساسات شاعر مانند موجیست در ساحل
که گاهی زیر پایش را خالی می کند
و حس خلاء خاصی را بوجود می آورد ...
بسیار سپاس از احساسی که بخوبی بیان داشتید .
سلام وممنونم
درود نسترن عزیز
سپاسگزارم حضور و فراخوانت را
تصاویر خوبی داشت این اثر
موید باشی
سلام نسترن عزیز
لحظه هایت ارام و
ایام به کام
********
از روزهای رفته نگو
روزهای مانده را تعریف کن
با چند ماه خداحافظی کنم
به چند خورشید سلام
تا بیایی .... ؟!
فریبا عرب نیا
سلام
شما که این شعرتون یه چیزی تو هممون مایه های پست من هست!!
ﺳﻼﻡ ﻭﺑﻼﮔﺘﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ .ﺧﺪﺍﭘﺴﺮﺗﻮﻧﻮ ﻭﺍﺳﺘﻮﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻩ.ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯿﻦ
سلام ممنونم که به وبم سرزدی وبلاگت حرف ن
داره
مرهم باش این ناپخته درد نا بسامان را...
من با تو جان می گیرم
برایم جان باش تا ابد.
ممنون که سر زدین...
سلام نسترن عزیزم اول اینک ماشاله پسرت چقد بانمکه خدا حفظش کنه بعدشم شعراتم زیباس
سلام عزیزم
شعر زیبایی بود
قلمتان مستدام
موفق باشی مادر مهربان...
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت
شب
حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من
ای مهربان !
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ....
سلام
عااااالی
سلام اشعار زیبایی دارین...موفق باشی
سلام ...
عیدت مبارک نسترن عزیز
امیدوارم هیچ شعرت به همه چیز تبدیل شود
سلام شما دعوتید بدو بیا اپم
سلام نسترن جان چه قشنگ می نویسی عزیز
سلام
ممنون که به من سر زدی
شعر های بسیار زیبایی داری که بعضیاش حرف دل هر آدمیه از شعرات لذت بردم
موفق و پیروز باشی
درخت دلتنگ تبر میشود گاهی..
وقتی پرندگان سیم برق را به او ترجیح میدهند..
تمــــــــام دنیـــــــــا هـــــــم کــــــه بگـــــــــوینــــــــــد
تـــــــــــو مـــــــــال ِ مـــــن نیستــــــــــی ،
هــــــــزار و یــــــــک نفر هـــــــــــم که بگویـــــــند
بــــــــــاز هــــــــم ایـــــــن دلـــــــ ِ زبـــــــــان نفهــــــــــم،
بهــــــــــانــــــــه اتــــــــ را میـــــــگیــــــــــرد
بـــــــــاز هـــــــــم ایـــــــــن
لـــــــــب هــــــــای خشــــــــک شــــــــدهـــ
بـــــــــوسه هــــــــایت را میـــــــــخواهنـــــــــد . . .
بـــــــــاز هـــــــــم ایــــــــــن ''مـــــــن''،
دلتــــــــنگ ِ اســــــــارت در آغـــــــــوشــــــت میـــــشـــود
سلام به نسترن گرامی وقت بخیر نازنین
خیلی خوشحالم که گل معطر دیگری در بوستان وبلاگم شکوفا شد که بار عطر وجود نازنینش فضای این گلستان را عطر آگین نمود.
باتشکر از حضور گرم و مهربونت اشعار زیبایت را خواندم که از دل برخاسته بودند و بردلم نشستند.
مدتی نبودم امیدوارم بتونم در فرصتی مناسب بیشتر و بهتر با شما حرف بزنم.
منتظر حضور صمیمی و تداوم حضورت هستم.
همواره آسمان زندگیت ستاره باران و سر شار از گلهای مهربان یاشه.
قربانت
سلام دوست من
چقدر خوبه که آدما مثل شما قلب مهربونی داشته باشن
بدرود.
سلام. زیباست این لحظه که پرتویی ز آرزوی خود می بینم
و به قول استاد...
کاشکی مردم دنیا همه شاعر بودند.
لذت بردم.
و خوشحال خواهم شد بیشتر؛ اگر به بلاگ من نیز سری بزنید و دست نگاشته ها و اشعار من رو هم ببینید.
بدرود تا دیدار بعد.
سلام
ممنون به خاطر شعرای قشنگت
احساسات قوی ای داری. ولی تلخ مینویسی. آدم دلش میگیره خب....
منم آپم. سر بزنی خوشحال میشم.
سلام مجدد خوندمش زیبا بود
مخصوصا اون چند بیت آخر
یک وقت فکر نکنین که من فقط آخر شعراتون و می خونم
سلام. بازم ممنونم ازت که اشعارمو می خونی ونظر می دی و می دونم که همشو می خونی ونکته سنجی. از داشتن دوستایی مثل شما خوشحالم. هر روز منتظرت هستم.