دلم می گیرد
نگاهی سوی من
افکارم پریشان وباد
نگاهم معصوم وتنها
شب صدا می کند
خاطره،پنجره،نگاه
دیشب هوای ستاره می کرد
ولی قلبم اجازه نمی داد
فقط من بودم وخاطره او
دیرجنبیدم
هوا سرد شده بود
و دلم هم تنگ
نمی دانم از کدام سو
کدامین پنجره
یاد دوستت دارم
آهنگی خوش از آن چشمهایم
سکوت مرگبار زندگانی
جبر وخستگی
باز هم یادی از آن
هنگامی که عشق را محتاجم
فقط اندوه نگاه
صدای نفس
سکوت زندگانی
یادی از عشق او
قلبم می لرزد
مردمکهای چشمهایم
تصویری از عشق
همه وجودم خسته
نگاهم منتظر
منتظر ومنتظر
سخت وسنگین
اراده می طلبد
خداوند امید می دهد
می توانم
آری می توانم
منتظر می مانم
برای عشق
فقط عشق
منتظر می مانم.
نسترن
غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست...............
misi az hozoreton
زیبا بود.
من قبلا تو این وب اومده بودم؟
ممنون. نمیدونم قبلا اومدید یا نه. قبلاً نظری از شما من نداشتم.
قشنگ بود..قلمتون پایدار
ممنونم